اصالت با عشق است يا با زيبايي؟
 
علوم غریبه
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 14:27 ::  نويسنده : ققنوس       

 

اصالت با عشق است يا با زيبايي؟
متن گفتگوی برنامه تلویزیونی معرفت با پروفسور دکتر دینانی
چند جلسه اي است كه محضر استاد پيرامون نكات بديع و لطايف عرفاني صوانع العشاق خواجه احمد غزالي بحث مي كنيم اما وقتي كه صحبت از كرشمه معشوقي و كرشمه حسن شد سوالاتي را شما بينندگان عزيز مطرح نموديد تحت اين عنوان كه آيا اصالت با عشق است يا اصالت با زيبايي است؟ به عبارت ديگر آيا زيبايي مولد عشق است يا عشق مولد زيبايي؟ خوب سوال بسيار ظريف و خوبي است استاد اگر اجازه بدهيد با همين سوال پاسخش را از محضر شما پي بگيريم. ميهمان: سوال، سوال خوبي است ولي يك قدري نبايد اشتباه شود وقتي شما از اصالت صحبت مي كنيد در تداعي معاني مي شود وجود اصالت ماهيت. زيبايي و عشق مثل وجود ماهيت نيستند كه ما بنشينيم بحث كنيم كه حالا وجود اصيل ماهيت اصيل وجود اعتباري است. زيبايي و عشق هميشه با هم هستند. هر كجا زيبايي است عشق است و هر كجا عشق است زيبايي است عاشق در معشوق جز زيبايي نمي بيند اصلاً محال است زيبايي نباشد و عاشق باشد. عاشق در معشوق خود جز زيبايي نمي بيند و زيبايي نمي شود فرض كرد كه اثر نداشته باشد. هر كجا زيبايي است آنچنان جاذبه دارد كه عشق را به دنبال مي آورد مگر مي شود جايي زيبايي باشد و عشق نباشد بد نيست كه بگوييم اصالت با كدام است ولي يك قدري بايد حواسمان جمع باشد كه يكي را فرع نكينم و به ديگري بچسبيم.


اينها به اندازه ي هم اهميت دارند. مي دانيد مشكل و مسئله كجاست؟ اين مثل اين است كه مثلاً بپرسيم كه در صفات خداوند رحمانيت با حيات و علم كدام اصل است. خداوند حي است و خداوند عالم است، خداوند رحمان است آيا حي بودن اصل است يا عالم بودن اصل است؟ اين را نمي شود به اين صورت بگوييم كدام تابع كدام است. هر دو اهميت دارند. اين ها در يك وحدتي هستند. صفات كثير است اما از نظر وجودي همه وحدت دارند. بنابراين عشق و زيبايي توأمان هميشه. عشق، عشق به زيبايي است و از عاشق جز زيبايي در معشوق نمي بيند بنابراين زيبايي است اما اجازه بدهيد حالا كه اين مسئله را مطرح كرديد من يك حرف تازه تر بزنم از طرح اين سوال و شايد به ذهن بعضي ها خيلي سنگين بيايد هم عشق و هم زيبايي كه لازم و ملزومند هميشه با هم هستند و هر كجا زيبايي است عشق است و هر كجا عشق است زيبايي است هر دوشان آنجا هستند كه معرفت هست شما يك لحظه فرض كن اگر معرفت نباشد اگر معرفت نباشد حسن يعني چه؟ آگاهي نباشد حسن يعني چه؟ و اگر معرفت نباشد حتي عشق يعني چه؟ ما اينجا نمي خواهيم جنگ بين عقل و عشق راه بياندازيم البته مسئله مهمي است. معرفت دارم مي گويم عشق هميشه عشق هر عاشقي به اندازه ي معرفتش است. شما اگر عشق عاشق را خواسته باشيد اندازه بگيريد كه چقدر عاشق است ببين معرفتش چقدر است. عشق با معرفت توأم است و با زيبايي توأم است يعني در واقع زيبايي و عشق و معرفت يك مثلث است و سه جنبه از يك حقيقت است. در عشق معرفت است و زيبايي است. در زيبايي عشق است و معرفت. و در معرفت هر دو است. اين ها همه با هم هستند. كارشناس: البته كساني كه اصالت را به زيبايي مي دهند براي خودشان دلايلي دارند حالا يكي از اين دلايل اشاره به داستان حضرت يوسف است كه وقتي حضرت زليخا رسواي خاص و عام شد البته آيه قرآن است زنان مصري دعوت مي كند پيش هر كسي ترنج مي گذارد با يك چاقو مي گويد مشغول شويد در اين اثنا مي گويد حضرت يوسف وارد شو. همين كه او را ديدند. اين ها كه يوسف را نديدند عاشق نبودند تا ديند زيبايي او را دستهايشان را بريدند. ميهمان: يقيناً اين طور است. كارشناس: پس اول زيبايي است؟ ميهمان: بله، ولي اصالت را اصل و فرع كردن يك قدري مشكل است البته بله عشق آنجايي است كه زيبايي است و هر كجا زيبايي است عشق هم هست مي خواهم بگويم اينها معيت دارند با هم. بله البته معلوم است كه عشق، عشق به زيبايي است هميشه. ترديدي نيست عشق، عشق به زيبايي است اما زيبايي منهاي عشق چه؟ زيبايي منهاي عشق و معرفت يعني چه؟ بله اين درست به هر صورت اگر اين طور نگاه كنيم بله بايد بگوييم كه طبق نظر معمولي عشق آنجا مي آيد كه زيبايي است. هر كجا كه زيبايي هست عشق هست. حسن و زيبايي. و دليل محكم تر از اين كه شما آورديد البته اين هم دليل محكمي بود در آيه قرآن كريم. حسن از شئون هستي است.
بله هستي زيبا است از شئون هستي است البته به همان اندازه كه مي گوييم حسن از شئون هستي است از شئون حق است حق زيباست. حق زيبايي مطلق است. حق فضيلت مطلق است. خوب همين طور كه مي گوييم حق زيبايي مطلق است و زيباييي را از شئون هستي مي دانيم همين طور محبت را از شئون هستي مي دانيم. خداوند محب است و خداوند محبوب است. محبوب از صفات خداوند است. خدا هم محب است و هم محبوب و عجيب اين است كه در صفات انبيا كه آدم صفي الله است و ابراهيم خليل الله است و نوح نجي الله است و عيسي روح الله است و حضرت موسي كليم الله است حضرت ختمي مرتبت حبيب الله است. و خود اين انزال سوره ي يوسف سوره عشق است و سوره ي حسن هم است. يوسف هم زيباست مظهر حسن است مظهر زيبايي است. و هم داستان عشق در آنجا سراييده مي شود چرا؟ چرا اين قصه احسن القصص است؟ بهترين نوع سراييدن بهترين قصه سرايي است چرا؟ تفسيرها مختلف است بعضي ها مي گويند در اين داستان زيبايي ها است بعضي ها مي گويند كه فصاحت و بلاغت در آن است بعضي ها مي گويند كه اعجاب انگيز است و بعضي ها مي گويند خوب يوسف خيلي زيبا بوده ولي به نظر مي آيد اين از همه قوي تر باشد كه داستان عشق سراييده مي شود يعني قصه قصه ي عشق است. داستان عشق است. عشق احسن القصص است البته همانطور كه عشق احسن القصص است زيبايي هم است زيبايي حضرت يوسف هم مطرح است و چه ظرافت هايي كه در اين قصه ي عجيب كه در قرآن كريم به چه زيبايي هم بيان شده نكته به نكته حكمت در آن است و قصه ي عشق واقعاً سراييده مي شود و شما اشاره كرديد كه زليخا وقتي كه مورد ملامت زنان شهر قرار گرفت خواست نشان بدهد گفت مرا اينقدر ملامت نكنيد و دعوت كرد و ادامه داستان. ولي وقتي كه زليخا با حضرت يوسف خلوت كرد درها را بست اين جا مفسرين حرف هايي دارند كه اين خوب ظاهرش اين است كه درها را بست معاشقه مي كرد با معشوق خودش كه يوسف باشد. بعضي از مفسرين عارف مي گويند كه درهاي نفسانيت را بست. اينجا است كه خلوص پيدا مي شود وقتي كه درهاي نفسانيت بسته باشد چه حالتي پيدا مي شو؟ خلوص، خلوصي كه الهي است. واقعاً داستان يوسف حسن در آن است حسن يوسفي و هم عشق. رونمايي از حقيقت عشق و زيبايي است به بهترين وجه تجلي كرده و واقعش هم اين است كه عنصر مهم انسانيت در اين جا يعني حقيقت انسان در عشق و در محبت و زيبايي ظاهر مي شود و چهقدر افسوس كه انسان به اين استعدادي كه خدا درش قرار داده در هر انساني محبت است هيچ انساني بدون محبت آفريده نشده است. هر انساني استعداد عشق دارد متأسفانه پيروي از هواها و نفسانيات و هوس ها مانع مي شود كه اين عشق بروز بكند. اين استعداد شگفت در در انسان خدا به وديعت آفريده يعني درك زيبايي و هم عشق. عاشق شدن يعني عشق ورزيدن يعني محبت ورزيدن به همه چيز و همه كس و به همه خلق خدا و به آفرينش و به حضرت باري تعالي و آفرينش او اگر اين تقويت بشود در انسان و به اوج كمال خودش برسد و انسان اين استعدادي كه درش است شكوفا كنند و در پرتو خداوند به هم عشق بورزند و محبت كنند چقدر جهان زيبا خواهد شد هم جهان زيباست و هم اثر عشق ورزيدن زيباتر مي شود هر اندازه كه عشق بورزيم جهان زيبا و زيباتر مي شود عشق ورزيدن زيباتر مي كند. كارشناس: بله همين نكته را جنابعالي فرموديد خواجه به آن اشاره مي كند. شايد در عشق هاي مجازي هم صادق باشد ممكن است كسي خيلي زيبا باشد و خودش نداند كه حامل چه زيبايي است اما آن كسي كه او را مي بيند عاشق زيبايي او مي شود. ميهمان: دقيقاً و وقتي كه عشق ورزيد آن حسن هم برابر مي شود. كارشناس: اينجا مي گويو پس عشق است كه به شكار زيبايي مي رود.
ميهمان: اساساً نگاه عاشقانه نگاه زيبا ديدن است نگاه محبت كسي كه محبت آميز نگاه مي كند خوبي مي بيند. اين ضرب المثل هم است در اشعار گفتند كسي كه با رضايت و محبت نگاه مي كند عيب ها را نمي بيند. انسان اگر محبت داشته باشد و عشق بورزد و محبت بورزد به هستي و خالق هستي آن وقت همه چيز را زيبا مي بيند از زيبايي عشق مي آيد و از عشق ورزيدن زيبايي افزون مي شود. كارشناس: بله همين نكته را خواجه اشاره مي كند جالب اينجاست ما اين كتاب را سراسر شوريدگي و دلدادگي و حرارت عاطفه و عشق و قليان عشق و اينها ولي مدرك زيبايي عقل است. شما اشاره كرديد كه هر دو اين ها به معرفت وابستگي دارد. وقتي آن چيزي كه بايد زيبايي را تشخيص بدهد عقل است ديگر تمام مي شود و نه مي توانيم بگوييم اصالت با عشق است و نه اصالت با زيبايي. ميهمان: آنجايي كه معرفت مي آيد همه چيز حل مي شود. كارشناس: خوب استاد بحث به اين جا رسيد كه اصالت با عشق است يا زيبايي؟ خوب بعضي ها طرفدار اصالت زيبايي اند و بعضي ها عشق و جالب اينجاست كه خود خواجه معتقد است كه مدرك هر دو عقل است همانطور كه شما فرموديد خوب اين مي تواند همان توازن و با هم بودن عقل و زيبايي و عشق را ثابت بكند. يعني انسان با عقل زيبايي را مي بيند و با همين عقل است كه عاشق مي شود. ميهمان: دقيقاً وقتي درك مي كند عاشق مي شود اگر درك نمي كرد عاشق نمي شد. عاشق شدن بر ميزان معرفت است. ما ايجا كلمه معرفت به كار ببريم البته عقل هم همان چيزي است كه درك معرفت به وسيله عقل است. كلمه و واژه عقل كمتر در مورد حق تعالي بكار برده شده يا اصلاً بكار برده نشده علت اين جدالي هم كه عقل و عشق در تاريخ بوجود آمده يك جدال است و اين جدال بي ثمري است به نظر من اين جدال نبايد باشد عقل و عشق هيچ وقت با هم دشمن نيستند اما بعضي ها دشمني ايجاد كردند فكر كردند اين ها با هم جنگ دارند. كارشناس: بيشتر در ادبيات شدت پيدا مي كند. ميهمان: بله خوب عرفا اين حرف را اصلاً مطرح نكردند ولي خوب ادبا آمدند جنگ معرفي كردند اين علتش اين است كه واژه عقل از عقال است. در حاليكه عقال هم حالا بعضي ها مي گويند عقال چيزي است كه به زانوي شتر مي بندند. اگر عقال هم باشد يعني عقال از نفسانيات. پس حالا كه نفسانيات و شهوات را عقال كرد معرفتش رشد مي كند به هر صورت اساس معرفت است. اگر معرفت نباشد حسن درك نمي شود. و عشق هم به اندازه معرفت است. عشق و عاشقي درست است كه فداكاري و ايثار است چون عاشق جز معشوق چيزي نمي بيند از همه چيز صرف نظر مي كند تا اينجا ايثار است و وحدت و همه چيز را فداي معشوق كردن خود همين هم يك زيبايي درش است اما آن معشوقي كه دارد به اندازه ي معرفتش است. چه كسي چه معشوقي دارد معني معشوق از كجا ما مي فهميم كه چقدر اهميت دارد معشوق؟ به معرفت عاشق نگاه مي كنيم و معشوق هر كسي بر ميزان آگاهي و معرفتش است. هر چه پايين تر خوب پايين تر و هر چه بالاتر بالاتر. بنابراين اين مثلثي كه عرض كردم مسئله معرفت و عشق و زيبايي به هم گره خوردند و در هم هستند. يك جا بايد فعال باشند و همه جا با هم هستند.
كارشناس: يعني مي توانيم بگوييم عقل حد معرفت است؟ ميهمان: بله عقل حد معرفت است. ولي البته باز هر معرفت هم با عقل است. اگر عقل نباشد معرفت نيست. ولي شهود هم باطن عقل است شما در مقام مشاهده و مكاشفه با باطن عقل مكاشفه مي كنيد. عقل سطوح دارد عقل باطن دارد همه اين ها از معرفت است. عقل خيلي مراتب دارد. عقل يك معناي ظاهري دارد. همه اين ها با هم هستند هميشه. همانطور كه صفات خداوند با هم هستند. و وحدت دارند. كارشناس: نكته بديع ديگري كه من در كتاب صوانع ديدم اين حد يعنب حوزه ي غفلت با خودآگاهي همين عقل مي داند خيلي جالب است. ايشان مي گويد كه اگر انسان عقلش درگير درك آگاهي ها و حقايق موجود در عالم هستي نكند دچار غفلت است. و حتي اين را نوعي شرك تلقي مي كند. ميهمان: يعني عقلش را ضايع كرد. عقل به ذات فعال است همانطور كه مي گويند عقل فعال يك عقل فعال قائلند. عقل به ذات فعال است و منفعل هم هست. عقل بيكار نيست يعني اگر كسي از عقلش استفاده نكند خودش را ضايع كرده است. كارشناس: ايشان باز دايره ي پرواز عقل بين دو اسم جلال و جمال الهي مطرح كردند مي گويد كه عقل در واقع جاذبه اي اسن بين اين دو اسم تعبير زيبايي از حديث معروف دارد ايشان مي گويد همه سلوك آن است كه انسان خودش را در بين اين دو اسم ببيند. آنجاست كه عقل او جولانگاه عرصه ي جهان هستي خواهد شد و عشق هم در اثر اين جولانگري بوجود خواهد آمد. ميهمان: البته قلب هم همان جوهر عقل است فرق نمي كند عقل چيزي جداي قلب نيست قلب باطن قلب است. بنابراين كلمه قلب هم همين است. قلب از تقلب است قلب يعني دگرگوني. قلب آدمي را قلب مي گويند چون دگرگون مي شود عجيب است كه اين دگرگوني هم در ظاهر است و هم در باطن. حتي در ظاهر حتي قلب پزشكي كه مركز توزيع خون است كه آن را به آخرين نقاط بدن مي رساند. قلب دائم در حال تپش است. همين طور قلب معنوي انسان يعني روح انسان، سر انسان، عقل انسان اين تقلب دارد. خوب جلال صفت قهر الهي است جمال صفت رحمت و عطوفت و مهرباني خداوند است. در اين زندگي روزمره اي كه داريم هميشه كه بر وفق مراد نيست گاهي هم بر خلاف مراد است. خوب داري و بد داري و نشاط داري و غم داري و اين ها همه در قلب انسان اثر مي كند پس اين قلب انسان است كه همواره بين اين دو مرحله غم و شادي گاهي كفر و ايمان دنيا و آخرت يمين و يسار و فوق و تحت اين ها همه بين اين دوتا است. ولي خوب اين فرصت ها را آدم بايد غنيمت بشمارد و بداند در هر حال در محضر حق است. اگر انسان خودش را بين دو انگشت خداوند بداند چه حالتي پيدا مي كند؟ اين كم كم حالت معيتي كه اشاره كرديم درش پيدا مي شود. كارشناس: ايشان نتيجه مي گيرد كه اگر انسان دوران بين جمال و جلال باشد بين اسبعين رحما ن است اما اگر نه اين حالت را نداشته باشد ممكن است بين جلال ديگران باشد بين دو انگشت رحمان و رحيم نيست. ميهمان: البته تعادل هم بايد حفظ شود. كارشناس: بحث خوبي بود اميدوارم بينندگان پاسخ اين پرسش را گرفته باشند كه نه اصالت با عشق است نه با زيبايي هر دو در تعامل هستند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علوم غریبه و آدرس ghoghnous.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 54973
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1